انتهای شب

باکس سرگرمی ایرانیان

انتهای شب

باکس سرگرمی ایرانیان

مرد دانا


مرد دانایی در یک جمع ، یک طنز جالب و خنده دار بیان نمود و

همه دیوانه وار خندیدند . پس از لحظاتی ،  او همان طنز را دوباره تکرار کرد و اینبار حضار کمتری خندیدند .
او آن طنز را بارها و بارها تکرار کرد تا کسی از جمعیت دیگر به آن طنز نمی خندید ،
او لبخند زد و گفت :

"وقتی شما نمی توانید بیش از چند بار به یک طنز بخندید ، پس چرا به یک موضوع بارها و بارها گریه می کنید .... !!!!؟
 

ساحل دریا در کویت

ساحل دریا در کویت  

                                 Kuwait Beach              


.


.


ادامه مطلب ...

مهندس


چهار تا مهندس برق، مکانیک، شیمی و کامپیوتر با یه ماشین در حال مسافرت بودن که یهو ماشین خراب میشه. خاموش میکنه و دیگه هر چی استارت میزنن روشن نمیشه. میگن آخه یعنی چی شده؟
مهندس برقه میگه: احتمالاً مشکل از مدارها و اتصالاتو سیم کشی هاشه. یکی از اینا یه ایرادی پیدا کرده.
مهندس مکانیکه میگه: نه بابا، مشکل از میل لنگ یا پیستوناشه که بخاطر کار زیاد انحراف پیدا کرده.
مهندس شیمیه میگه: نه، ایراد از روغن موتوره. سر وقت عوض نشده، اون حالت روان کنندگیشو از دست داده.
در اینجا میبینن مهندس کامپیوتره ساکته و هیچ چی نمیگه. بهش میگن: تو چی میگی؟ مشکل از کجاست؟ چیکارش کنیم درست شه؟
مهندس کامپیوتره یه فکری می کنه و میگه: نمیدونم، ولی بنظرم پیاده شیم، سوار شیم شاید درست شه

نصیحت

توی کافه‌ فرودگاه یکی پشت سر هم سیگار می‌کشید؛ یکی دیگه رفت جلو گفت: - ببخشید آقا! شما روزی چند تا سیگار می‌کشین؟
مرد گفت: منظور؟ 
 -منظور اینکه اگه پول این سیگارا رو جمع می‌کردین، به اضافه‌ی پولی که به خاطر این لامصب خرج دوا و دکتر می‌کنین، الان اون هواپیمایی که اونجاست مال شما بود!
مرد گفت : تو سیگار -می‌کشی؟
- نه! -
گفت: هواپیما داری؟
- نه!
- به هر حال مرسی بابت نصیحتت! ضمناً اون هواپیما که نشون دادی مال منه!!