انتهای شب

باکس سرگرمی ایرانیان

انتهای شب

باکس سرگرمی ایرانیان

پس نه پس ..........

لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه ؟ میگم پَـــ نَ پَـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره بعد بش میگم کاری داری باش مگه ؟ میگه پَـــ نَ پَـــــ صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن


 

پارتی بودیم ... ملت اون وسط داشتن دستارو تکون میدادن و میرقصیدن ...

رفیقم میگه دارن میرقصن!؟

پَـــ نَ پَــــ اینجا گیر افتادن! دارن برای هلیکوپتر امداد دست تکون میدن تا نجاتشون بده

 

رفتیم واسه عروسی باغ اجاره کنیم ... یارو میگه جای امن میخای ؟

پَـــ نَ پَـــ یه باغ بده تجاوز خورش خوب باشه مهمونا روش حساب کردن !

 

چشام پر اشک، بغض تو گلوم

میگه میخوای گریه کنی ؟!

پَـــ نَ پَــــ میخوام ببینم با چشام میتونم بشاشـم ؟!

 

بابام با چکش به جای میخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پایین ...

تازه میپرسه خورد به دستت؟

پَـــ نَ پَـــ یاد گل خداداد عزیزی به استرالیا افتادم، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، عجب گلی بود عجب گلی

 

یارو با موتور زده بهم ....خوردم زمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه سرت داره خون میاد؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ من خودنویسم جوهرم پس داده

 

تو خیابون با دوستم داشتم راه می رفتم ، یارو موتوریه گوشیمو از دستم قاپید

دوستم گفت گوشیتو دزدید ؟ گفتم پـَـــ نَ پـَــ برد سیستم عاملشو آپدیت کنه فردا میاره

 

به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان ابم بیار بهم میگه تشنته میگم:پـَـَـ نَ پـَـَـــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم

 

رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین، میگه بال مرغ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم

 

دختره داره غرق میشه میگم دستتو بده به من میگه می خوای نجاتم بدی؟!

پَـــ نَ پـَـــ میخوام واست لاک بزنم!

 

دوستم پشت چراغ به ماشین بغلی گفت خانوم میشه شمارتونو داشته باشم ؟

دختره شصتشو بلند کرد ،بعد رفیقم میگه به نظرت بهم بیلاخ داد؟

گفتم پَـــ نَ پَــــ پیشنهادت خیلی قشنگ بود داره لایک میکنه

 

زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن ، دختره گوشی رو برداشته ، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید ؟ میگه واسه عکس گرفتن ؟ پَـــ نَ پَـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم !!! بعد میخنده میگه 6 وقت داریم . بهش میگم قبل از 6 هم کسی نوبت داره ؟ میگه پَـــ نَ پَــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم .

 

به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو ... میگه روشنش کنم ؟

پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو ... من هُل میدم روشن شه ....

 

رفتیم کوه ... دارم چوب جمع میکنم ...

میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟

پَـــ نَ پَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت ...

 

مانتوش ۱۵ سانت بالای باسن مبارکشه، آرایششم که شبیه جن و پری شده ... حالا بماند که موهاش قرمزه !

میگه به نظرت برم بیرون گشت ارشادم بهم گیر میده ؟!

پَـــ نـ پَـــ میبرنت صدا و سیما تو برنامه‌ی زلال احکام به سوالات شرعی مردم پاسخ بدی

 

دارم به خواهر زادم دیکته میگم ... رسیده آخر خط میگه دایی برم سر خط ؟!

پَ نـــ پَ بقیشو رو فرش بنویس !

 

پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!

 

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

 

دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم ... بی بی انداختم ...
میگه بی بی بازی کردی؟
پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم

 


میگم دوست پسرم همش شک داره میخوام ازش جدا شم میپرسه به تو؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ به نتیجه ی انتخابات ریاست جمهوری ٢سال پیش

 

گزارش گر صدا و سیما در حال تهیه گزارش از وضعت کار و اشتغال جوانان...
سلام شمااز وضعیت کاری جوانان راضی هستین؟؟
بله...
-خودتون کجا کار می‌کنید؟؟
...- تو گاوداری..!!!
- کارگر هستین؟؟؟
- پَـــ نَ پَـــ...گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم

 

 تو بیابون داد زدم خدا،صدامو میشنوی؟یه نور از آسمون اومد پایین گفت: پـَــــــــ نَ پَــــــــ نشستم با ابی چای مینوشم.

 

 

آقاهه 98 سالشه ، می گه : وصیت ناممو بنویسم ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بشین یه چشم انداز 20 ساله ی جامع بنویس برا آیندت ، قدر جوونیتم بدون

 

 

(منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است

 

رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن
میگه
۴۰ لیتر؟
پَـــ نَ پَــــ
۴۰ تا قاشق چای خوری

 

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد

 

 

از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم .
بعد 2 ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟
میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.

 

ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم ، میگه : با این بازش کنم ؟!!!
میگم پَــــ نَ پَــــ !!! روش راست کلیک کن ! اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور بازش کن !!
همچین نگام میکنه میگه : کاش وی پی ان داشتم ! چون اگه الکل داشته باشه فیلتره !!!

 

 

 به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!

 


رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: اِ زنته؟ میگم: پـَ نَ پـَ، دختر همسایس اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه

 

داداشم میخواد ببینه چند کیلوه ، میگه برم رو ترازو ؟!
میگم : پَـــ نَ پَـــ ، کلیک راست کن رو خودت ، برو تو پروپرتیس ببین چند کیلویی !!!
تازه میخنده میگه : احمق جون اگه موسو رو خودم نگه دارم مینوسه چند مگم !!!

 

دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟
میگم پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!

 

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت پَـــ نَ پَـــ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!

 

دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!

 

پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم

 

از دستشویی اومدم بیرون، همکارم منتظر وایستاده منو دیده میگه، تو بودی تو دستشویی؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ سه نفر دیگه هم هست، من اول شدم !

 

رفتم سر یخچال به مامانم میگم موز خریدی؟میگه پـَـَـ نَ پـَـَــــ خیاره تو زعفرون خوابوندم.

 

دوستم زنگ زده خونمون بهم میگه فردا میای دانشگاه جزوه هارو بیار.....مامانم میگه دوست دانشگاهیت بود؟....پَـ نَ پَـ دوست زمون جنگ بود تو عملیات والفجر 8 .....نقشه ی عملیات رو میخواست ببینه

 

نمونه...برای آزمایش بردم آزمایشگاه. دختره میگه:برای آزمایش آوردین!؟؟
میگم :پـَـَـ نَ پـَـَــــ آوردم شما غنی سازیش کنی ببرم واسه نیروگاه اتمی بوشهر

 

***

آنتی پـَـَـ نــ پـَـَــــ :
حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟ می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی.

میگه : در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم که امشب رو لندن بمونی تا فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری، آها یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد