انتهای شب

باکس سرگرمی ایرانیان

انتهای شب

باکس سرگرمی ایرانیان

لبخند

دوستم یه سال رفت نمایشگاه کتاب عاشق یکی شد..............................

 

 
****************************
 
دوستم یه سال رفت نمایشگاه کتاب عاشق یکی شد اومد بهش شماره بده تو جمعیت گم شد. حالا هر سال میره نمایشگاه بلکه پیداش کنه!
 
عشق واقعی هم داریما !!!
 
 
***********************
 
داداشم میگه یه گروهبان نگهبان تو پادگانش با بی ام و ایکس ۳ میاد پادگان، ازش میپرسه آخه تو چرا اومدی سربازی؟ میگه بابام برام بی ام و، خریده به شرط اینکه بیام سربازی مرد شم
 

احیانا باباش نمیخواد من هم مرد بشم؟ !!!
 
********************
 
تو خیابون دو نفر داشتن دعوا میکردن مردم دورشون جمع شدن اون دو نفری که داشتن دعوا میکردن رفتن، مردم 10 دقیقه اونجا وایستادن به امید اینکه دوباره برگردن دعوا کنن.
 
مردمم بیکارنا!!!
 
**********************
 
با ماشین اومدم طبقه اول پارکینگ، دیدم همسایمون آش نذری درست کرده، میگم سلام آقای ...٬ چپ چپ نگاه میکنه میگه : هنوز درست نشده، حاضر شد زنگتون رو میزنم ! ا
مگه من نذری خواستم آخه؟؟؟؟
 
 

بعضی از کسایی که نذری میپزن همچین میرن تو حس که انگار ملت نونخورشونن
 
********************
 
با بدبختی زیاد تو گرما بری بالا کولر سرویس کنی بعد که اومدی پایین ببینی کولر واحد پایینی رو سرویس کردی
 
*********************
 
خدا پدر «هاکوپیان» و «سوواری» و «ایرانسل» و «مبل اکسیر» و... رو بیامرزه که هر از گاهی یه اس ام س بهم میدن تا صدای زنگ اس ام اس موبایلم یادم نره
 
 
فقط ایرانسله که همیشه بهت اس ام اس میده و هیچ وقت قهر نمیکنه
 
********************
 
دختر عمه ام رو تو خیابون با یه پسره دیدم هول شده میگه داداشمه
 
 
************************
 
یه زمانی همه چی بو داشت. بوی عید، بوی امتحان ثلث سوم، بوی اول مهر، بوی ماه رمضون، بوی عصر تابستون. ولی چندوقته همه چی بی بو و خاصیت شده
 
الان فقط حرفا بوداره. فقط از آدما بوی نامردی میاد. دلم برای بوهای قدیم تنگ شده
 
 
***********************
 
دختر دانشجوی بدبخت سوار ماشین مسافر کش شده بردنش تو بیابون چند نفری بهش تجاوز کردن، حالا خبرنگار داره با مامور نیرو انتظامی مصاحبه می‌کنه، میگه به نظر شما چیکار کنیم که دیگه شاهد اینجور حوادث نباشیم؟ مامور میگه دانشجوهای دختر سعی‌ کنن مسیر رفت و آمدشون رو طوری انتخاب کنن که با بیابون فاصله داشته باشه !!! ا
 
 
***************************
 
از آزادی سوار تاکسی شدم تا صادقیه میگم چقدر شد میگه 400تومن میگم همش دو قدم راهه 400تومن!! میگه اینطوری قدم برداری شلوارت پاره میشه
 
 
*************************
 
یکى از دوستام بینیشو عمل کرده، ابروهاشو تتو کرده، گونه گذاشته، مژه مصنوعى گذاشته، لنز گزاشته، تو موهاش موى مصنوعى گذاشته و... ا
اونوقت یه دختر ساده طفلى از جلومون رد شده، دوستم برگشته به من میگه: دختررو دیدى چه ایکبیرى بود؟!!! ا
چند لحظه فقط نگاش کردم خودش فهمید منظورمو... اینم شد طرز فکر آخه؟
 
 
************************
 
تو اتوبوس نشستم با راننده گرم گرفتم ازم پرسید چی خوندی؟ گفتم: کامپیوتر
گفت میتونی یه سی دی آهنگهای باحال واسم بزنی
؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد